سه شنبه 88 خرداد 19 , ساعت 2:28 عصر
به نام خدا یه روز یه آدمی خیلی فکر می کرد که خوبه ، خیلی خوب ، تو میون همه دم از معرفت و مردونگی میزد ، هر جا می رفت می گفت یه آدم باید حداقل نسبت به اون کسی که بهش محبت می کنه با معرفت باشه اما ... اما با گذشت زمان غفلت کار دست این آدم داد خودش شد یه بی معرفت ،یه نامرد، یکی که هیچ چیزی رو نگه نمی داشت دیگه حیایی نداشت ، این آدمی که دم از معرفت و مردونگی و آزادگی می زد نسبت به یه نفر اونم به کی ...؟!
به یه نفر که از رگ گردن به ما نزدیکتره بی معرفتی کرد حالا این آدم شرمنده است ، رو سیاهه و در مونده و یه چیزه که اونو سر پا نگه داشته اونم فقط امید، امید به خدا...
بگذریم این روزا دل رسول الله شاده ، آقا امیرالمومنین خندانه و مهدی فاطمه به همه عیدی میده ، کسی تنبلی نکنه که گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست پس کسی تنبلی نکنه و عیدی خودشو از آقا بگیره میگی چرا دارن عیدی میدن ، سوال نداره داره یکه نفری میاد اونم کی؟ مادرمون میلاد با سعادت ام ابیها ، همسر حیدر ، فاطمه زهرا را پیشا پیش تبریک می گوییم
نوشته شده توسط حامیدر | نظرات دیگران [ نظر]
|